دلنوشته های مهرداد اکبری

ساخت وبلاگ
  از دور دست شبصدای شباویز معلق می آیدانگار آسمان هم بی نصیب از باران نیست :با دست ها ی خالی فقط می شود سرما را در جیب ها فراموش کنیمو چشم ها را همچنان به سکوت و تاریکی ها دوخت ...تحمل آدمی؟این همه بی چراغ ؟مگر تحمل این دل خراب مرز می شناسد ؟از آن همه اتفاقتاکجای آسمان مه گرفته می شود شک کرد ...؟ما همیشه اهل قناعت سکوت پر سایه ایم و کمبود این همه را کتمان می کنیم...ما همیشه از شباهت ها به قول مشترک گریه رسیده ایمو کمبود این همه را کتمان میکنیم ... مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 1:39

  خیلی ساده بگویمت:پارکی کوچک ، کنار ایستگاه قرارفرصتی اندکو زمزمه های پسر ها و دخترها ...باد ، پر از میل بوسه استگاهی اوقاتباید سرپیچی کرداز دستور معربیاز ماضی مطلقیا از هرچه که هست یا نیست ونخواهد بود ...سرکشی ، سرشت باد خواهد ماندفرمان نمی بردآزاد ی را خوب می شناسد دستهایش هم که بسته نمی شود ...نا مرئی ست ...می فهمی چه می گویمبا که خودت را به خواب می زنی؟!ببین!آن سوی چراغ های شب دختریبرایم دست تکان می دهد !دعوتش شبیه دوستت دارم های دریاستاصلن چه کار به کار من داری؟من هم دلم برای تو آب می شود می خواهم در عطر تو نفس نفس بزنم به کسی چه مربوط! ... مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 172 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 1:39

 

نمی دانم چرا این قفل زنگار گرفته
با کلید هیچ دعایی گشوده نمی شود
و چرا این چاقوی تزویر
دست از سر قناری بی آواز بر نمی دارد
پس کی کبوتران پر بریده
از خواب هزاره ی آزادی باز می گردند
دیگر ادامه نمی دهم
گاهی اوقات برای گفتن بعضی کلمات
دچار بغض و لکنت می شوم

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 10:41

 


ازدور دست
صدای شباویز معلق می آید
می خواند ،ممتد
برای ما ،که شکسته شدیم
دستهایمان خالی
دلهایمان غمگین
وچشمها که بی نصیب در تصرف گریه است!
چرا اینهمه بی چراغ
ویکی پرچراغ...؟
مگر تحمل یک دل خراب،
یک دل شکسته از آن همه اتفاق
تا کجای آسمان مه گرفته ی رویاهاست؟!
چرا همیشه اهل قناعت به سکوت پر سایه ایم؟
چرا کمبود این همه...را کتمان می کنیم؟
ما همیشه از شباهت دردهامان
به قول مشترک گریه رسیده ایم

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 199 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 10:41

 

میدان بزرگ _ سر به هوا با همان تندیس قدیمی
قامتش اما زیر آوار خاطره ها خم نمیشود...
با دست های رنگ و رفته
چشم ازباران برنمی دارد
انگار سگ های ولگرد بویش را
از هزاره ی هفتم خوب حس می کنند...
سرمنزل تمام راه ها و کویر ها...
خوابگاه ترس خورده ی هر که به سمت
شمال و جنوب خیز بر می دارد...
انگار دلتنگ یک نفس با تو
در زیر بارانم ...
انگار هیچ وقت دستم
به لرزش صدای تو نمی رسد ...
... این جا میدان ازادی ست ...

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 186 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 21:06


اینجا میدان آزادی است
چشم نداز همان پیکر قدیمی که خاطراتش
زیر آوار ترک برداشته است
آغوش گشوده بر خواب مسافرانی که
رویاهای سرگردانشان را
موزائیک به موزائیک ،
زمین گذاشته اند.

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 21:06

 

اهل صراحتم
مضمون فریادهای من
از همان ابتدای دیدنت ساده بود.
من از لگد کوب این بادها
در پستوی سکوت به سما خواهم رفت
تو اما نترس!
صریح باش و
همچنان خوش لهجه
هیچ گاه دست هایمان به آن حقیقت پنهان
نخواهد رسید ....

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 11 آبان 1395 ساعت: 23:29

 

اشتباه تو همین بود که فکر می کردی
آرزوها را به گور خواهیم برد
دیدی عاقبت بهار آمد
دیوار زمستان را هل داد !؟
بلبل باغ های قندیل وار هم برگشت!؟
حالا هرچه دلت خواست
سبزه ی این گندم ها را
گره بزن
باز هم در این فصل بوی عشق می تابد ....

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 204 تاريخ : سه شنبه 11 آبان 1395 ساعت: 23:29

  رهایم کنیددارم موسیقی باران را از گلوگاه تنگ ناودان می شنوممی خواهم هم صدا با بارانترانه ای برای بوته های تب کرده ی بیابان بخوانمخیره به کبریای آسمان،آواز کوچ پرستوهای بی بازگشت را به یاد آورمبه گلبرگ های خاموش ستاره بیاندیشمچشم هایم راخیس خیال دریا کنممشق های درهم باد رااز نو بنویسماحوال عجیب آدمیان رامروری دوباره کنمو اندکی هم برای مادران بی سایه مویه کنم.اصلن چه کار داریدمی خواهم کمی هم به خود خسته ام بیاندیشمو آنقدر بر این سرنوشت فریاد کنمتا چشم هایم را دریا بنامند. مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 188 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 12:19

 

من مرگ را
به برگ های اقاقی_ سهراب سپرده ام
و در حوالی ایستگاه_ خاموش فروغ
نشسته ام
دارم گذشته ی این اقلیم را
مرور می کنم ...
هنوز هم فریادهای ماهی سیاه صمد را
از موج های ارس می شنوم !

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 206 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 12:19

 

رهایم کن تردید دیر سال
که همین تو مرا
در راه راه هراس ودلهره وانهاده ای
ورنه سهم من از زندگی
این بغض ها ی مکرر نبود
حالا سالهاست
که من به دیدن غربت خویش،
عادت کرده ام
تنها همین روایت می داند
که در هجرانی آن همه دوست
چه بر خواب من وخیال این خانه رفته است.
دختر آغشته به عطر لیمو
لا اقل تو با من فریاد کن
که چه اندازه تنها هستم.

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 192 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 12:19

 

شب از سکوت سنگین
سبک شده است
دارد باران می زند
تو هم به کوچه ی کج بزن
بیا
بی چتر
طعم طراوت باران خوب است
بی خیال حرف ها
ودیگران
بگذار خیالمان باشیم
که خلیم! دیوانه ایم
جنون ماه را
با جهت بادها چه کار؟!
ثانیه های آبستن
محکوم به
زایش طبیعی حوادثند
اما ما متهم هستیم
به عشق
که ترانه شویم بر لبخندها

بیا ترجمه ی زندگی را
زنده گی کنیم

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 191 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 12:19

  شب از سکوت سنگینسبک شده استدارد باران می آیدتو هم بیاچتر لازم نیستطعم طراوت باران ، خوب استبی خیال حرف دیگران!گاه باید خودت رابه کوچه ی چپ بزنیبگذار خیال کنندما خل شده ایم ...نمی دانم که باد از کدام سو می وزدیا اینکه فلان لحظه آبستن کدام حادثه است.چه عیبی دارد!بگذار ما همشبیه به بعضی هانیشخنده ببافیم شادی کنیمو ترجمه ی زندگی رابرای هم بخوانیم حیف اگرحرام غصه های رهگذر باشیماو که بی خیال تر استزندگی ها تکرار می کند !! مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 178 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 12:19